مقاله فلسفه واقعیت دور تر از حقیقت است

 

به نام خدا

مقاله :  فلسفه واقعیت دور تر از حقیقت است

فلسفه ها کلیشه هایی از تفکر بشر نیستند؛ در واقع شروع یک بینش و نگرش جدید در باغ افکار انسان ها است و فلسفه ی واقعیت دور تر از حقیقت، بیانگر یک اصل در دنیای افرادی است که زندگی را با چشمان عقل میبینند.

فلسفه واقعیت دور تر از حقیقت است، توسط آقای آرین محمدی پور در کتاب متفاوت های مشابه ذکر و بیان شده و توسط افراد اهل تفکر کشور مورد توجه قرار گرفت و در نهایت این کتاب که برپایه این فلسفه بنیان گذاری شده بود، در جشنواره ملی نویسندگان جوان کشور جایزه کتاب برتر کشور را دریافت نمود.

کتاب متفاوت های مشابه

دریاره آقای آرین محمدی پور

اساس و پایه این فلسفه بیانگر مسائلی است که در ذهن ادم ها قرار دارد و توسط آن ها یک اصل و یا یک مطلب و یل یک ماجرا کاملا درست محسوب می شود و از نظر آن ها یک درصد هم در نادرست بودن مسئله، شک و نگرانی ای وجود ندارد اما واقعیت ماجرا آن طور که آن ها یقین داشتند و بر درست بودنِ آن ماجرا اصرار داشتند، نیست !

از نظر یک فرد نابینا کل جهان تاریک است و سیاهی تمام دنیا را فراگرفته و این مسئله در ذهن او یک حقیقت محض تلقی می شود!
اما به همان گونه که همگان می دانیم دنیا تنها تشکیل شده از تاریکی و تیرگی نیست و نور هم منشا تشکیل دهنده دنیای ما انسان ها محسوب میشود و درواقع حقیقتی که در ذهن یک فرد نابینا شکل گرفته و با تمام وجود بر این موضوع تاکید میکند، دور تر واقعیت است

مسائل و اسرار زیادی وجود دارد که از هر فرد در ذهن ما نقش می پیوندد اما گاهی آن اسرار و گفته ها دور تر از واقعیت است و انگار باز یک حقیقت پوچ در ذهنمان شکل گرفته است.
گاهی از آدم هایی که نماد خوبی می سازند و از او اشعار انسانیت و نیکویی می سرایند، واقعیت ندارد و آن فرد در وجودش روح زشت و قبیح خود را پنهان نموده است و حقیقتی که همه از آن فرد می دانند دور تر از واقعیت آن فرد است و بدین ترتیب باید حقیقت ها را کنار بگذاریم و با چشمان عقل خود به مسائل و آدم ها بنگریم تا گریبان دروغ هایی از جنس حقیقت نشویم!

افراد زیادی به یکدیگر ابراز عشق و علاقه به نمایش می گذارند اما گاهی میزان عشق و علاقه ای که از هر فرد در ذهن ما وجود دارد حقیقت دروغی بیش نیست زیرا شاید در واقعیت آن فرد طبق گفته هایش به ما احساس و عشق واقعی نداشته باشد و حرف هایش نوید حقیقتی دهد که دور تر از واقعیت ذهن او است.

فلسفه "واقعیت دور تر از حقیقت است" به همین گونه است و در واقع همواره در برخی از مسائل زندگی، ماجرا آن طور که ما می دانیم نیست و دلیل شکل گیری این فلسفه و بیان آن توسط آقای آرین محمدی پور در کتاب متفاوت های مشابه؛ به همین گونه است و سرآغاز وجود این فلسفه را می توان در گفته ها و سخن های آدم های اطراف خود کشف و درک کنیم تا نگرش درست جدیدی در ذهن ما شکل گیرد و بتوانیم واقعیت ها را ببینیم و حقیقت های پوچ را رها کنیم تا پشیمانی هایمان کمتر از قبل به سراغمان بیایند و بتوانیم دنیا را درست تر از قبل ببینیم و به سبب این فلسفه زودباوری و تعصب نادرست را رها سازیم تا با اصل واقعیت سازگار شویم و هیچگاه نگذاریم حقیقت های پوچ و دروغین آدم ها، فضای ذهنمان را دور تر از واقعیت عادت پذیر کند تا اصل ماجرا را ندانیم !

کتاب متفاوت های مشابه در فروشگاه AM12 به صورت انحصاری از فروشگاه خود ایشان با 10 در تخفیف استثنایی، کمتر از همه فروشگاه ها، خریداری نمایید

در پاراگراف های زیر می توانیم متن هایی از کتاب متفاوت های مشابه به نوشته ی آقای محمدی پور را مطالعه کنیم تا ببینیم چگونه با متن کتاب خود خواننده را به سوی دریافت این فلسفه و نگرش درست راهنمایی و هدایت می کند تا دنیا را درست تر از همیشه ببینیم و رفتار ها و حرف هایمان تاثیر گذار تر از قبل در زندگی نقش ببندد؛

قسمتی از کتاب متفاوت های مشابه:

همواره واقعیت دور تر از حقیقت است؛
حقیقت همان فکر غلط و دروغ است که دور تر از واقعیت و اصل ماجراست.
حقیقتی که همگان میدانند همانند تصویری است که یک کور از دنیا در ذهن خود تصور میکند
آیا کور و بینا وجه اشتراکی در دیدگانشان دارند؟

واقعیت را از درختی شنیدم که در ذهن خود باغبان را قهرمان و کدخدا میپنداشت؛ اما زمانی که درخت،

سیم های برق خانهاش را قطع کرد، موسیقی تبرها نواخته شد.

چه درخت هایی کاشته شدند که تبر شوند و چه تبرهایی که به همجنس خود نوای خیانت سردادند و جنگلی از شکوفه زار را به بیابانی زیبا تبدیل کردند!

حال حقیقت هایمان همانند زاغی است که از وحشت مترسک نهادینه شده در باغی، لانه اش را به مکان دیگری منتقل کرد.

آدمک وفا را از حقیقتی آموخت که فرسنگ ها دور تر از واقعیت بود.
پیر مرد هر روز قبل از رفتن به کلبه ی خود، لباسی جدید بر تن آدمک چوبی خود می کرد، آدمک هم پس از سپری شدن هر روز، کتاب معرفت خود را تکمیل
می نمود و با وجود همه سختی ها، با پرندگان سوگند صمیمیت و برادری نمیخورد؛
اما در یک روز زمستانی که سرما چهره ی روستا را سپید پوش کرده بود،

پیر مرد از شدت سرما خود را در آغوش میکشید و با تمام شدن هیزم هایش، آدمک چوبی
خود را در آتش انداخت تا از سوختن او خود را گرم کند.
پیر مرد از سرما در امان ماند و به ادامه زندگانی خود پرداخت و آدمک سوخت و نابود شد و ما با
حقیقت هایی آشنا شدیم که بویی از واقعیت نبرده اند.

وقتی که انسان ها عادت کردند در مختصاتی زندگی کنند که در چند ساعت از آن هوا روشن باشد و در چند ساعتی دیگر هوا شکلی تیره به خود بگیرد؛ طبق
همین الگو، الگوریتم ها را شکل می دهند تا به هرچیز دیگری نیز عادت کنند و بدین ترتیب به دگرگونی عادت پذیر شوند؛
درواقع این خصلت اشتباه آدم ها باعث رواج
حقیقت هایی میشود که دورتر از واقعیت است.

آدم ها دنیای شگفت انگیزی دارند: در نوجوانی و کودکی سن خود را بیشتر بیان میکنند و در بزرگسالی از سن خود میترسند و آن را کوچکتر از واقعیت بیان
میکنند و حقیقتی دروغین در فضای ذهن خود
ایجاد میکنند تا همواره از واقعیت زندگی دور بمانند.
دلیل اعتیاد انسان ها به حقیقتی که دور تر از واقعیت است، میتواند زیبا بودن دروغ ها باشد،
آیا دروغ ها زیبا هستند؟

دنیای قشنگی میشود اگر واقعیت ها را ببینیم و خانه های افکارمان را محکمتر بسازیم تا با پرواز شاپرکی در حوالی خانه ی ذهنمان، پایه هایش بر سر مورچه های
افکارمان خراب نشود!
 

قسمت اول از مقاله
"فلسفه واقعیت دور تر از حقیقت است"

برگرفته از کتاب متفاوت های مشابه
به نویسندگی آقای آرین محمدی پور

عنوان نظر شما (اجباری)
ایمیل (اجباری)
متن نظر شما (اجباری)

نظرات کاربران

0 نظر